معماری منظر 74 ص

دسته بندي : علوم پایه » پاورپوینت معماری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 52 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏2
‏مقدمه ‏اين نخستين بار است كه به گونه‌اي تخصصي به معرفي حيطه‌هايي كه «معماري منظر» را در بر مي‌گيرد، پرداخته مي‌شود. بدين لحاظ از قانون عام خطاپذير بودن، بويژه در تجربة اول نمي‌توان مستثنا بود. محتواي اين مقاله ضمن توجه به پاره‌اي از مطالب نو در معماري منظر، مطالب مقدماتي اين حرفه را نيز در بر دارد. از اين رو بخشي از مطالب به بيان مفاهيم معماري منظر مي‌پردازند، و بخشي ديگر پا فراتر مي‌گذارند. يكي از موضوعهايي كه در اين عصر نگراني‌هاي جدي‌اي به دنبال داشته است، رابطة رو به زوال انسان و طبيعت است. طبيعي كه به سان گاهواره‌اي، انسان را در خود جاي مي‌داد، اينك به طرزي غريب جايگاه و منزلت معنوي پيشين خود را از دست داده است. از نظر بسياري از انديشمندان، هم زمان با پيشرفتهاي فن‌آوري، از زمين به عنوان منبع اصلي تأمين نيازها استفاده شد و اين آغازي بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه كرده است. انكشاني كه بر سراسر فن‌آوري جديد حاكم است، خصلت در افتادن، به معناي تعرض را دارد. به گونه‌اي كه انرژي نهفته در طبيعت، اكتشاف شده و حبس مي‌گردد (هايدگر). شعر و ادبيات و فلسفه، در حقيقت نمود بيروني روح انسان و اجتماع انساني است و جامعة انساني را به وحدت اجزاي طبيعت و كل هستي مرتبط مي‌سازد (استوارت، 2000). از اين رو تلاش براي ارتباطي از اين است با طبيعت نيز حائز اهميت است. از جمله اين تلاشهاي هنري، مي‌توان به جنبشهاي اواخر دهة 1960 اشاره كرد. موجي از توجه‌هاي هنرمندان به طبيعت و زمين، نهفتي با عنوان هنر زميني يا Land Art‏ را بوجود آوردند كه به اسامي مختلفي همچون Nature Art. Earth works‏ خوانده شدند. اين گروه از هنرمندان، زمين و طبيعت را به مثابة بوم خود قلمداد مي‌كردند و سعي در انكشان آن داشتند. در اين گرايش، توجه به مفاهيم و مضامين طبيعت برپاية برداشتهاي شخصي انجام مي‌پذيرد. معماري منظر از اين تلاشها در رهيافتهاي آنان، اثر پذيرفته است. موج ديگري از توجه‌ها نسبت به منظر و محيط، نگاهي توأم با فلسفة طبيعت است. در اين نگاه، بوم شناسي (ecology)‏ ارتباط تنگاتنگي با فلسفة بوم نهاد ecophilosophy‏ پيدا مي‌كند. اين رويكرد در مراحلي، اخلاق‌گرايي در طبيعت را پيش مي‌كشد. در دهة 1970، پروفسور مايان مك هارگ چنين مطرح كرد كه منظر (Landscape)‏ در واقع نظامي بوم شناختي و متكي بر عدد مل محيطي، نظير زمين شناسي، حيات گياهي، حيات جانوري، كاربري زمين و جزء آن است. پژوهشگران اين عرصه، تمايل به ايجاد ارتباطي عقلاني با ذات و سرشت بوم و طبيعت دارند. آنها درصدد جستجو براي دست‌يابي به منطقي‌ترين الگو براي درك طبيعت‌اند. معماي منظر، پيش از هر حرفة طراحي محيطي، حرفه‌اي در حل پيشرفت است. معماري منظر يكي از متنوع‌ترين حرفه‌هاي طراحي است. در دهة 1920، طراحي شهري به عنوان حرفه‌اي مستقل با برنامه‌ها و سازمانهاي خاص خود از معماري و معماري منظر جدا شد. اما با وجود اين، معماري منظر به مثابة نيرويي عمده در برنامه‌ريزي و طراحي شهري همچنان به قوت خود باقي ماند و به پيشرفت خود ادامه داد. به طوري كه در اواخر قرن بيستم به دشواري مي‌شد آن را با چند اصطلاح ساده توصيف كرد، زيرا دامنة اين حرفه بسيار وسيع و پروژه‌هاي آن بسيار متنوع گشته بود. طراحي منظر، يعني هستة تاريخي اين حرفه كه به طراحي بر جزئيات فضاهاي باز براي فضاهاي مسكون، تجاري، صنعتي، نهادي و همگاني مي‌پردازد. طراحي منظر مستلزم برخورد با سايت به مثابه هنر، ايجاد تعادل بين سطوح سخت و نرم در فضاهاي بيروني و داخلي است. اگر چه انسان از نخستين گامهاي حركت و فعاليت خود در عرصة محيط براي ايجاد محيط مناسب زيست ـ چه در فضاهاي بسته و چه باز ـ با توجه به ميزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محيط با تعمق برخورد كرده است و تدابير او همواره در قالب مصلحت انديشي و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما اين تدابير تا صد و پنجاه سال پيش، به عنوان دانشي نظام‌مند وجود نداشت. از اواخر قرن 19 (نوزدهم) به دليل تغيير شرايط مناسب انسان در عرصة محيط، ناشي از انقلاب‌هاي صنعتي، او دريافت كه در ادامة حركت و ايجاد تغيير در شكل و نظام محيط پيراموني خويش، بايد به نگاهي منسجم و نظام‌مند مسلح باشد و توجه بيشتر به برخي مسائل نو و تجديدنظر در مناسبات كهن خود با عناصر پيراموني‌اش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود يكصد و پنجاه سال كه از عمر پيدايش معماري منظر مي‌گذرد، حوزة فعاليت و نقش و كاركرد اين رشته بتدريج شفاف‌تر و مشخص‌تر شده است. با وجود اين، تعاريف متفاوتي نيز از آن به دست داده شده، كه هر كدام در جاي خود با توجه به ديدگاه‌هاي تخصصي مربوط، بيانگر مفاهيم و ارتباط ويژه‌اي با مقولة طراحي منظر و به عنوان مبناي آن ديدگاه قابل توجه است. ريچارد موير
‏1
‏2
‏مقدمه ‏اين نخستين بار است كه به گونه‌اي تخصصي به معرفي حيطه‌هايي كه «معماري منظر» را در بر مي‌گيرد، پرداخته مي‌شود. بدين لحاظ از قانون عام خطاپذير بودن، بويژه در تجربة اول نمي‌توان مستثنا بود. محتواي اين مقاله ضمن توجه به پاره‌اي از مطالب نو در معماري منظر، مطالب مقدماتي اين حرفه را نيز در بر دارد. از اين رو بخشي از مطالب به بيان مفاهيم معماري منظر مي‌پردازند، و بخشي ديگر پا فراتر مي‌گذارند. يكي از موضوعهايي كه در اين عصر نگراني‌هاي جدي‌اي به دنبال داشته است، رابطة رو به زوال انسان و طبيعت است. طبيعي كه به سان گاهواره‌اي، انسان را در خود جاي مي‌داد، اينك به طرزي غريب جايگاه و منزلت معنوي پيشين خود را از دست داده است. از نظر بسياري از انديشمندان، هم زمان با پيشرفتهاي فن‌آوري، از زمين به عنوان منبع اصلي تأمين نيازها استفاده شد و اين آغازي بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه كرده است. انكشاني كه بر سراسر فن‌آوري جديد حاكم است، خصلت در افتادن، به معناي تعرض را دارد. به گونه‌اي كه انرژي نهفته در طبيعت، اكتشاف شده و حبس مي‌گردد (هايدگر). شعر و ادبيات و فلسفه، در حقيقت نمود بيروني روح انسان و اجتماع انساني است و جامعة انساني را به وحدت اجزاي طبيعت و كل هستي مرتبط مي‌سازد (استوارت، 2000). از اين رو تلاش براي ارتباطي از اين است با طبيعت نيز حائز اهميت است. از جمله اين تلاشهاي هنري، مي‌توان به جنبشهاي اواخر دهة 1960 اشاره كرد. موجي از توجه‌هاي هنرمندان به طبيعت و زمين، نهفتي با عنوان هنر زميني يا Land Art‏ را بوجود آوردند كه به اسامي مختلفي همچون Nature Art. Earth works‏ خوانده شدند. اين گروه از هنرمندان، زمين و طبيعت را به مثابة بوم خود قلمداد مي‌كردند و سعي در انكشان آن داشتند. در اين گرايش، توجه به مفاهيم و مضامين طبيعت برپاية برداشتهاي شخصي انجام مي‌پذيرد. معماري منظر از اين تلاشها در رهيافتهاي آنان، اثر پذيرفته است. موج ديگري از توجه‌ها نسبت به منظر و محيط، نگاهي توأم با فلسفة طبيعت است. در اين نگاه، بوم شناسي (ecology)‏ ارتباط تنگاتنگي با فلسفة بوم نهاد ecophilosophy‏ پيدا مي‌كند. اين رويكرد در مراحلي، اخلاق‌گرايي در طبيعت را پيش مي‌كشد. در دهة 1970، پروفسور مايان مك هارگ چنين مطرح كرد كه منظر (Landscape)‏ در واقع نظامي بوم شناختي و متكي بر عدد مل محيطي، نظير زمين شناسي، حيات گياهي، حيات جانوري، كاربري زمين و جزء آن است. پژوهشگران اين عرصه، تمايل به ايجاد ارتباطي عقلاني با ذات و سرشت بوم و طبيعت دارند. آنها درصدد جستجو براي دست‌يابي به منطقي‌ترين الگو براي درك طبيعت‌اند. معماي منظر، پيش از هر حرفة طراحي محيطي، حرفه‌اي در حل پيشرفت است. معماري منظر يكي از متنوع‌ترين حرفه‌هاي طراحي است. در دهة 1920، طراحي شهري به عنوان حرفه‌اي مستقل با برنامه‌ها و سازمانهاي خاص خود از معماري و معماري منظر جدا شد. اما با وجود اين، معماري منظر به مثابة نيرويي عمده در برنامه‌ريزي و طراحي شهري همچنان به قوت خود باقي ماند و به پيشرفت خود ادامه داد. به طوري كه در اواخر قرن بيستم به دشواري مي‌شد آن را با چند اصطلاح ساده توصيف كرد، زيرا دامنة اين حرفه بسيار وسيع و پروژه‌هاي آن بسيار متنوع گشته بود. طراحي منظر، يعني هستة تاريخي اين حرفه كه به طراحي بر جزئيات فضاهاي باز براي فضاهاي مسكون، تجاري، صنعتي، نهادي و همگاني مي‌پردازد. طراحي منظر مستلزم برخورد با سايت به مثابه هنر، ايجاد تعادل بين سطوح سخت و نرم در فضاهاي بيروني و داخلي است. اگر چه انسان از نخستين گامهاي حركت و فعاليت خود در عرصة محيط براي ايجاد محيط مناسب زيست ـ چه در فضاهاي بسته و چه باز ـ با توجه به ميزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محيط با تعمق برخورد كرده است و تدابير او همواره در قالب مصلحت انديشي و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما اين تدابير تا صد و پنجاه سال پيش، به عنوان دانشي نظام‌مند وجود نداشت. از اواخر قرن 19 (نوزدهم) به دليل تغيير شرايط مناسب انسان در عرصة محيط، ناشي از انقلاب‌هاي صنعتي، او دريافت كه در ادامة حركت و ايجاد تغيير در شكل و نظام محيط پيراموني خويش، بايد به نگاهي منسجم و نظام‌مند مسلح باشد و توجه بيشتر به برخي مسائل نو و تجديدنظر در مناسبات كهن خود با عناصر پيراموني‌اش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود يكصد و پنجاه سال كه از عمر پيدايش معماري منظر مي‌گذرد، حوزة فعاليت و نقش و كاركرد اين رشته بتدريج شفاف‌تر و مشخص‌تر شده است. با وجود اين، تعاريف متفاوتي نيز از آن به دست داده شده، كه هر كدام در جاي خود با توجه به ديدگاه‌هاي تخصصي مربوط، بيانگر مفاهيم و ارتباط ويژه‌اي با مقولة طراحي منظر و به عنوان مبناي آن ديدگاه قابل توجه است. ريچارد موير
‏1
‏2
‏مقدمه ‏اين نخستين بار است كه به گونه‌اي تخصصي به معرفي حيطه‌هايي كه «معماري منظر» را در بر مي‌گيرد، پرداخته مي‌شود. بدين لحاظ از قانون عام خطاپذير بودن، بويژه در تجربة اول نمي‌توان مستثنا بود. محتواي اين مقاله ضمن توجه به پاره‌اي از مطالب نو در معماري منظر، مطالب مقدماتي اين حرفه را نيز در بر دارد. از اين رو بخشي از مطالب به بيان مفاهيم معماري منظر مي‌پردازند، و بخشي ديگر پا فراتر مي‌گذارند. يكي از موضوعهايي كه در اين عصر نگراني‌هاي جدي‌اي به دنبال داشته است، رابطة رو به زوال انسان و طبيعت است. طبيعي كه به سان گاهواره‌اي، انسان را در خود جاي مي‌داد، اينك به طرزي غريب جايگاه و منزلت معنوي پيشين خود را از دست داده است. از نظر بسياري از انديشمندان، هم زمان با پيشرفتهاي فن‌آوري، از زمين به عنوان منبع اصلي تأمين نيازها استفاده شد و اين آغازي بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه كرده است. انكشاني كه بر سراسر فن‌آوري جديد حاكم است، خصلت در افتادن، به معناي تعرض را دارد. به گونه‌اي كه انرژي نهفته در طبيعت، اكتشاف شده و حبس مي‌گردد (هايدگر). شعر و ادبيات و فلسفه، در حقيقت نمود بيروني روح انسان و اجتماع انساني است و جامعة انساني را به وحدت اجزاي طبيعت و كل هستي مرتبط مي‌سازد (استوارت، 2000). از اين رو تلاش براي ارتباطي از اين است با طبيعت نيز حائز اهميت است. از جمله اين تلاشهاي هنري، مي‌توان به جنبشهاي اواخر دهة 1960 اشاره كرد. موجي از توجه‌هاي هنرمندان به طبيعت و زمين، نهفتي با عنوان هنر زميني يا Land Art‏ را بوجود آوردند كه به اسامي مختلفي همچون Nature Art. Earth works‏ خوانده شدند. اين گروه از هنرمندان، زمين و طبيعت را به مثابة بوم خود قلمداد مي‌كردند و سعي در انكشان آن داشتند. در اين گرايش، توجه به مفاهيم و مضامين طبيعت برپاية برداشتهاي شخصي انجام مي‌پذيرد. معماري منظر از اين تلاشها در رهيافتهاي آنان، اثر پذيرفته است. موج ديگري از توجه‌ها نسبت به منظر و محيط، نگاهي توأم با فلسفة طبيعت است. در اين نگاه، بوم شناسي (ecology)‏ ارتباط تنگاتنگي با فلسفة بوم نهاد ecophilosophy‏ پيدا مي‌كند. اين رويكرد در مراحلي، اخلاق‌گرايي در طبيعت را پيش مي‌كشد. در دهة 1970، پروفسور مايان مك هارگ چنين مطرح كرد كه منظر (Landscape)‏ در واقع نظامي بوم شناختي و متكي بر عدد مل محيطي، نظير زمين شناسي، حيات گياهي، حيات جانوري، كاربري زمين و جزء آن است. پژوهشگران اين عرصه، تمايل به ايجاد ارتباطي عقلاني با ذات و سرشت بوم و طبيعت دارند. آنها درصدد جستجو براي دست‌يابي به منطقي‌ترين الگو براي درك طبيعت‌اند. معماي منظر، پيش از هر حرفة طراحي محيطي، حرفه‌اي در حل پيشرفت است. معماري منظر يكي از متنوع‌ترين حرفه‌هاي طراحي است. در دهة 1920، طراحي شهري به عنوان حرفه‌اي مستقل با برنامه‌ها و سازمانهاي خاص خود از معماري و معماري منظر جدا شد. اما با وجود اين، معماري منظر به مثابة نيرويي عمده در برنامه‌ريزي و طراحي شهري همچنان به قوت خود باقي ماند و به پيشرفت خود ادامه داد. به طوري كه در اواخر قرن بيستم به دشواري مي‌شد آن را با چند اصطلاح ساده توصيف كرد، زيرا دامنة اين حرفه بسيار وسيع و پروژه‌هاي آن بسيار متنوع گشته بود. طراحي منظر، يعني هستة تاريخي اين حرفه كه به طراحي بر جزئيات فضاهاي باز براي فضاهاي مسكون، تجاري، صنعتي، نهادي و همگاني مي‌پردازد. طراحي منظر مستلزم برخورد با سايت به مثابه هنر، ايجاد تعادل بين سطوح سخت و نرم در فضاهاي بيروني و داخلي است. اگر چه انسان از نخستين گامهاي حركت و فعاليت خود در عرصة محيط براي ايجاد محيط مناسب زيست ـ چه در فضاهاي بسته و چه باز ـ با توجه به ميزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محيط با تعمق برخورد كرده است و تدابير او همواره در قالب مصلحت انديشي و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما اين تدابير تا صد و پنجاه سال پيش، به عنوان دانشي نظام‌مند وجود نداشت. از اواخر قرن 19 (نوزدهم) به دليل تغيير شرايط مناسب انسان در عرصة محيط، ناشي از انقلاب‌هاي صنعتي، او دريافت كه در ادامة حركت و ايجاد تغيير در شكل و نظام محيط پيراموني خويش، بايد به نگاهي منسجم و نظام‌مند مسلح باشد و توجه بيشتر به برخي مسائل نو و تجديدنظر در مناسبات كهن خود با عناصر پيراموني‌اش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود يكصد و پنجاه سال كه از عمر پيدايش معماري منظر مي‌گذرد، حوزة فعاليت و نقش و كاركرد اين رشته بتدريج شفاف‌تر و مشخص‌تر شده است. با وجود اين، تعاريف متفاوتي نيز از آن به دست داده شده، كه هر كدام در جاي خود با توجه به ديدگاه‌هاي تخصصي مربوط، بيانگر مفاهيم و ارتباط ويژه‌اي با مقولة طراحي منظر و به عنوان مبناي آن ديدگاه قابل توجه است. ريچارد موير
‏1
‏2
‏مقدمه ‏اين نخستين بار است كه به گونه‌اي تخصصي به معرفي حيطه‌هايي كه «معماري منظر» را در بر مي‌گيرد، پرداخته مي‌شود. بدين لحاظ از قانون عام خطاپذير بودن، بويژه در تجربة اول نمي‌توان مستثنا بود. محتواي اين مقاله ضمن توجه به پاره‌اي از مطالب نو در معماري منظر، مطالب مقدماتي اين حرفه را نيز در بر دارد. از اين رو بخشي از مطالب به بيان مفاهيم معماري منظر مي‌پردازند، و بخشي ديگر پا فراتر مي‌گذارند. يكي از موضوعهايي كه در اين عصر نگراني‌هاي جدي‌اي به دنبال داشته است، رابطة رو به زوال انسان و طبيعت است. طبيعي كه به سان گاهواره‌اي، انسان را در خود جاي مي‌داد، اينك به طرزي غريب جايگاه و منزلت معنوي پيشين خود را از دست داده است. از نظر بسياري از انديشمندان، هم زمان با پيشرفتهاي فن‌آوري، از زمين به عنوان منبع اصلي تأمين نيازها استفاده شد و اين آغازي بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه كرده است. انكشاني كه بر سراسر فن‌آوري جديد حاكم است، خصلت در افتادن، به معناي تعرض را دارد. به گونه‌اي كه انرژي نهفته در طبيعت، اكتشاف شده و حبس مي‌گردد (هايدگر). شعر و ادبيات و فلسفه، در حقيقت نمود بيروني روح انسان و اجتماع انساني است و جامعة انساني را به وحدت اجزاي طبيعت و كل هستي مرتبط مي‌سازد (استوارت، 2000). از اين رو تلاش براي ارتباطي از اين است با طبيعت نيز حائز اهميت است. از جمله اين تلاشهاي هنري، مي‌توان به جنبشهاي اواخر دهة 1960 اشاره كرد. موجي از توجه‌هاي هنرمندان به طبيعت و زمين، نهفتي با عنوان هنر زميني يا Land Art‏ را بوجود آوردند كه به اسامي مختلفي همچون Nature Art. Earth works‏ خوانده شدند. اين گروه از هنرمندان، زمين و طبيعت را به مثابة بوم خود قلمداد مي‌كردند و سعي در انكشان آن داشتند. در اين گرايش، توجه به مفاهيم و مضامين طبيعت برپاية برداشتهاي شخصي انجام مي‌پذيرد. معماري منظر از اين تلاشها در رهيافتهاي آنان، اثر پذيرفته است. موج ديگري از توجه‌ها نسبت به منظر و محيط، نگاهي توأم با فلسفة طبيعت است. در اين نگاه، بوم شناسي (ecology)‏ ارتباط تنگاتنگي با فلسفة بوم نهاد ecophilosophy‏ پيدا مي‌كند. اين رويكرد در مراحلي، اخلاق‌گرايي در طبيعت را پيش مي‌كشد. در دهة 1970، پروفسور مايان مك هارگ چنين مطرح كرد كه منظر (Landscape)‏ در واقع نظامي بوم شناختي و متكي بر عدد مل محيطي، نظير زمين شناسي، حيات گياهي، حيات جانوري، كاربري زمين و جزء آن است. پژوهشگران اين عرصه، تمايل به ايجاد ارتباطي عقلاني با ذات و سرشت بوم و طبيعت دارند. آنها درصدد جستجو براي دست‌يابي به منطقي‌ترين الگو براي درك طبيعت‌اند. معماي منظر، پيش از هر حرفة طراحي محيطي، حرفه‌اي در حل پيشرفت است. معماري منظر يكي از متنوع‌ترين حرفه‌هاي طراحي است. در دهة 1920، طراحي شهري به عنوان حرفه‌اي مستقل با برنامه‌ها و سازمانهاي خاص خود از معماري و معماري منظر جدا شد. اما با وجود اين، معماري منظر به مثابة نيرويي عمده در برنامه‌ريزي و طراحي شهري همچنان به قوت خود باقي ماند و به پيشرفت خود ادامه داد. به طوري كه در اواخر قرن بيستم به دشواري مي‌شد آن را با چند اصطلاح ساده توصيف كرد، زيرا دامنة اين حرفه بسيار وسيع و پروژه‌هاي آن بسيار متنوع گشته بود. طراحي منظر، يعني هستة تاريخي اين حرفه كه به طراحي بر جزئيات فضاهاي باز براي فضاهاي مسكون، تجاري، صنعتي، نهادي و همگاني مي‌پردازد. طراحي منظر مستلزم برخورد با سايت به مثابه هنر، ايجاد تعادل بين سطوح سخت و نرم در فضاهاي بيروني و داخلي است. اگر چه انسان از نخستين گامهاي حركت و فعاليت خود در عرصة محيط براي ايجاد محيط مناسب زيست ـ چه در فضاهاي بسته و چه باز ـ با توجه به ميزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محيط با تعمق برخورد كرده است و تدابير او همواره در قالب مصلحت انديشي و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما اين تدابير تا صد و پنجاه سال پيش، به عنوان دانشي نظام‌مند وجود نداشت. از اواخر قرن 19 (نوزدهم) به دليل تغيير شرايط مناسب انسان در عرصة محيط، ناشي از انقلاب‌هاي صنعتي، او دريافت كه در ادامة حركت و ايجاد تغيير در شكل و نظام محيط پيراموني خويش، بايد به نگاهي منسجم و نظام‌مند مسلح باشد و توجه بيشتر به برخي مسائل نو و تجديدنظر در مناسبات كهن خود با عناصر پيراموني‌اش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود يكصد و پنجاه سال كه از عمر پيدايش معماري منظر مي‌گذرد، حوزة فعاليت و نقش و كاركرد اين رشته بتدريج شفاف‌تر و مشخص‌تر شده است. با وجود اين، تعاريف متفاوتي نيز از آن به دست داده شده، كه هر كدام در جاي خود با توجه به ديدگاه‌هاي تخصصي مربوط، بيانگر مفاهيم و ارتباط ويژه‌اي با مقولة طراحي منظر و به عنوان مبناي آن ديدگاه قابل توجه است. ريچارد موير

 
دسته بندی: علوم پایه » پاورپوینت معماری

تعداد مشاهده: 5437 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 52

حجم فایل:48 کیلوبایت

 قیمت: 8,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل